امام زمان عج یگانه ی دوران است،
کسی درکمالات به پایش نمیرسد،
هیچ دانشمندی بااوبرابری نمیکند،همانندی ندارد،
مثل ونظیری ندارد.
?امام رضا(ع
? عیون اخبار،ج1ص219
فرم در حال بارگذاری ...
امام زمان عج یگانه ی دوران است،
کسی درکمالات به پایش نمیرسد،
هیچ دانشمندی بااوبرابری نمیکند،همانندی ندارد،
مثل ونظیری ندارد.
?امام رضا(ع
? عیون اخبار،ج1ص219
فرم در حال بارگذاری ...
?رسول خدا (ص) فرمود:
✍ شش توصیه را از من قبول کنید تا
من هم بهشت را برای شما ضمانت کنم:
1⃣ هرگاه سخن گفتید دروغ نگویید
2⃣اگر وعدهای دادید برخلاف آن عمل نکنید
3⃣اگر امانتی به شما سپرده شد خیانت نکنید
4⃣چشمان خود را [از حرام] فرو بندید
5⃣ پاکدامن باشید
6⃣دست و زبان خود را [از حرام] نگه دارید.
? خصال شیخ صدوق، ج1،ص321
حلول ماه ربیع الاول مبارک
فرم در حال بارگذاری ...
پی نوشت
1. سورة آل عمران (2) آیة 144.
2. محقق نجاح الطائی در کتاب السیره النبویه از صفحه 17 تا صفحه 77 موارد متعددی که مشرکین و منافقین قصد کشتن پیامبر اکرم (ص) را داشتند، را ذکر کرده است که ما برای رعایت اختصار از بیان آن خودداری کردیم.
3. سورة صافات (37) آیة 147.
4. سورة بقره (2) آیة 74.
5. سورة بقره (2) آیة 200.
6. نحل (16) آیه 77.
7. السیرة النبویه، ابن کثیر الدمشقی، ج 4، ص 449؛ مسند أحمد بن حنبل ج 1، ص 408؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج 10، ص 109؛ مصنف، صنعانی، ج 5؛ ص 268.
8. ممکن است این تعلیل به خاطر روایاتی باشد که می فرماید: «هیچ نبی و وصی نیست مگر این که شهید می شود.» که به آن اشاره خواهد شد.
9. انساب الأشراف، بلاذری، ج 1، ص 576.
10. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری ج 3، ص 60، ح 4395/99، باب المغازی والسرایا.
11. المجدی فی الانساب، محمد بن محمد العلوی، ص 6.
12. صحیح بخاری، ج 5، ص 137.
13. اهل خانه آگاه ترند به آن چه در خانه است.
14. روایات اهل بیت (ع) در این زمینه خواهد آمد.
15. السیره النبویه، ابن کثیر، ج 3، ص 396، از بیهقی و ابی داوود و تاریخ بغداد، ج 7، ص 384 و … .
16. صحیح بخاری، ج 4، ص 66؛ سنن دارمی، ج 1، ص 33 و … .
17. تهذیب الآثار، طبری، ج 6، ص381.
18. مصنف، صنعانی، ج 11، ص 28؛ و از او سیره ابن کثیر ج 3، ص 398؛ و الإصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، ج 8، ص 155.
19. صحیح بخاری، ج 3، ص 141؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 15.
20. مسند ابی یعلی، ج 8، ص 258.
21. ذات الجنب نام نوعی بیماری است که نام علمی آن پلورزی می باشد. المنجد
22. مستدرک الحاکم،محمد بن عبد الله نیشابوری، ج 4، ص 405.
23. السیره النبویه، ابن کثیر، ج 3، ص 396.
24. الشفا بتعریف حقوق المصطفی (ص)، قاضی عیاض، ج 1، ص 317.
25. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 57.
26. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، ج 7، ص 497.
27. تفسیر امام حسن عسکری (ع)، ص 177 و از او بحارالانوار، ج 17، ص 317.
28. المقنعه، شیخ مفید، ص 456.
29. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 1.
30. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 22، ص 514.
31. منتهی المطلب، علامه حلی، ج 2، ص 887.
32. جامع الروات، محمدعلی اردبیلی، ج 2 ص 463.
33. بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفّار، ص 148؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 17، ص 405 و ج 40، ص 139.
34. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 14، ص 2 و ص 18؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 45، ص 1؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 4، ص 17.
35. کفایه الاثر، خزاز قمی، ص 227؛ اعلام الوری، طبرسی، ج 2، ص 132 از امام صادق (ع)؛ عیون الاخبار، شیخ صدوق، ج 1، ص 287 از امام رضا (ع).
36. اسرار آل محمد (ص)، سلیم بن قیس هلالی ص 362؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 33، ص 266.
37. اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج 2، ص 558، از خرائج و جرائح راوندی؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 327، از مناقب ابن شهر آشوب.
38. تفسیر عیاشی، محمد بن عیاش، ج 1، ص 200.
39. سورة تحریم، (66) آیه 3.
40. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم، ج 2 ص 376؛ و از او بحارالانوار مجلسی، ج 22، ص 239.
41. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 200؛ البرهان، ج5،ص419؛ الصافی، ج5، ص194؛ نور الثقلین، ج5،ص367،ح3؛ کنز الدقایق، ج13، ص325؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج4، ص518.
42. الصراط المستقیم، علی بن یونس نباطی بیاضی، ج 3، ص 168؛ و از او بحارالانوار مجلسی، ج 22، ص 246.
43. اللدود: آن چیزی است که به انسان، در یک طرف دهان می نوشانند؛ الطب النبوی، ابن قیّم جوزی، ج 1، ص 66. لدد: اللدود: از دواهایی است که به مریض می نوشانند؛ کنزالعمال، متقی هندی، ج 7، ص 267.
44. صحیح بخاری، ج 8، ص 42؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 42 و بسیاری دیگر از کتب عامه.
45. مسند احمد، ج 6، ص 53.
46. السیره النبویه، ابن کثیر، ج4، ص 446، از بیهقی.
47. ظاهراً این قسمت از روایت (هر کس در خانه است باید دارو بخورد.) توسط عایشه جعل شده است تا مردم به او شک نکنند که به پیامبر (ص) زهر خورانده است. زیرا قطعاً آن ماده به اندازه ای نبوده که برای همه کفایت کند و با دقت در سیره پیامبر در می یابیم که چنین رفتاری که مناسب با پادشاهان ستمگر بوده، هرگز از پیامبر (ص) سر نزده است.
48. سورة جن، (72)، آیة 23.
منابع و مآخذ
1، قرآن کریم
2، بخاری، محمد بن اسماعیل بن ابراهیم، صحیح بخاری، بیروت، دار القلم.
3، بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد،بیروت، دار الکتب العلمیه.
4، بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر،انساب الاشراف، بیروت، مؤسسه اعلمی.
5، دمشقی، ابن کثیر، السیره النبویه، بیروت، دار الکتب العلمیه،1412.
6، سلمی، محمد بن عیاش، تفسیر عیاشی، تهران، مکتب علمیه،1410.
7، صفار، محمد بن حسن،بصایر الدرجات،قم، شرکه طباعه النشر، 1402.
8، صدوق، شیخ محمد، عیون اخبار الرضا، تهران، منشورات اعلمی.
9، طایی، نجاح، زندگینامة پیامبر محمد (ص) و ابوبکر، قم، دارالهدی لاحیاء التراث
10، طایی، نجاح، السیره النبویه، بیروت، دار الهدی لاحیاء التراث،1415.
11، عاملی،جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دار السیره.
12، عاملی،محمد بن الحسن الحر، وسایل الشیعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی.
13، عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، فتح الباری، چاپ چهارم، بیروت،دار الکتب العلمیه، 1408.
14، قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، ذوی القربی،1421.
15، مجلسی،علامه محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه وفا.
16، نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک، بیروت، دار الکتب العلمیه.
17، نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی.
18، هلالی، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد (ع)،تحقیق انصاری،قم، نشر الهادی،1420.
19، یاسر الحبیب، الفاحشه الوجه الآخر لعایشه، چاپ اول، لندن،1431.
فرم در حال بارگذاری ...
فصل پنجم: نظر شیعه درباره شهادت پیامبر اکرم (ص)
همه علمای بزرگ شیعه بر این باورند که پیامبر اکرم (ص) به سبب سم به شهادت رسیده اند. هر چند بعضی از ایشان به خاطر رعایت تقیه وخفقان موجود در زمان حکومت های ظالم به این مطلب تصریح نکرده اند ولی هیچ یک از ایشان مطلبی را که دال بر این باشد که رسول خدا (ص) با فوت طبیعی از دنیا رفته اند را نقل نکرده اند.
شیخ مفید رحمه الله می گوید: «ایشان در 28 صفر سال دهم هجری در سن 63 سالگی در مدینه منوّره مسموم به شهادت رسید.»(28)
شیخ طوسی رحمه الله نیز همین مطلب را در تهذیب الاحکام یادآور می شود.(29)
و مرحوم مجلسی رحمه الله می نویسد: شهادت پیامبر (ص) در سال یازدهم هجری بوده است.(30)
علامه حلی رحمه الله نیز شهادت پیامبر را با سمّ تایید می کند.(31)
مرحوم محمد علی اردبیلی رحمه الله نیز می گوید: پیامبر (ص) در مدینه با سمّ به شهادت رسید.(32)
علاوه بر اجماع علمای شیعه بر این مطلب که پیامبر (ص) به شهادت رسیده اند، روایاتی نیز در این باره رسیده است، که این روایات را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
تا این جا از آیات و روایات استفاده شد که پیامبر عظیم الشأن اسلام به شهادت رسیده اند و شهادتشان به سبب سمّ بوده است البته نه آن سمّی که در خیبر خورده اند.
حال سؤال این است که اگر عامل شهادت پیامبر سمّ خیبری نبوده پس کدام سمّ بوده است؟ و قاتل یا قاتلان پیامبر چه کسانی بوده اند؟
فرم در حال بارگذاری ...
فصل چهارم: نظر شیعه درباره مسموم شدن پیامبر اکرم (ص) در خیبر
در تفسیر شریف منسوب به امام حسن عسکری (ع) جریان آوردن غذای مسموم برای پیامبر را با تفاصیل آن نقل شده است:
«و اما سخن ذراع مسموم: پس زمانی که پیامبر (ص) از خیبر به مدینه با فتح و پیروزی بازگشتند، زنی از یهود نزد ایشان آمد و اظهار اسلام کرد و همراه او ذراع (گوسفند) بریان شده مسمومی بود و آن را در مقابل حضرت قرار داد. رسول خدا (ص) سوال کردند این چیست؟ گفت: پدر و مادرم فدای شما ای رسول خدا! وقتی شنیدم شما به طرف خیبر برای جنگ خارج شده اید غمگین شدم، چون می دانستم آنان مردان پر قدرتی هستند. و این بچه گوسفندی بود که مثل فرزندم آن را بزرگ کردم و دانستم که محبوب ترین غذا نزد شما غذای بریان است و بهترین بریان در نظر شما دست گوسفند است، برای همین نذر کردم که اگر خداوند شما را از خیبر به سلامت باز گرداند، این گوسفند را ذبح کنم و از دست بریان شده آن شما را طعام دهم و الآن خدا شما را از آنان به سلامت باز گرداند و شما را بر آنان پیروز کرد، پس این را آوردم تا به نذرم وفا کنم.
براء بن معرور و علی بن ابی طالب (ع) همراه رسول خدا (ص) بودند. پیامبر فرمود: نان بیاورید. نان آوردند. براء بن معرور دست دراز کرد و لقمه ای از آن برداشت و در دهان گذاشت. علی بن ابی طالب (ع) فرمود: ای براء! زودتر از رسول خدا (ص) شروع نکن. براء گفت: یا علی! گویا تو رسول خدا (ص) را بخیل می دانی! علی (ع) فرمود: من رسول خدا (ص) را بخیل نمی دانم لکن او را بزرگ می دارم و احترام می کنم. نه من و نه تو و نه هیچ یک از مخلوقات حق ندارند بر رسول خدا پیشی بگیرند، نه در کار و نه در خوردن و نه در نوشیدن.
براء گفت: من رسول خدا (ص) را بخیل نمی دانم. حضرت علی (ع) فرمود: برای این نگفتم، بلکه برای این گفتم که این غذا را این زن یهودیه آورد و ما نمی دانیم او چگونه است، پس اگر با امر رسول خدا (ص) می خوردی او ضامن سلامتی تو از این غذا بود و زمانی که بدون اذن او از این غذا خوردی به خودت واگذار می شوی. علی (ع) این فرمایش را فرمود در حالی که براء لقمه را می جوید، ناگهان خداوند ذراع را به سخن در آورد و گفت: ای رسول خدا! از من نخور که من مسموم هستم! و براء در سکرات موت بر زمین افتاد و وقتی او را برداشتیم، مرده بود.
رسول خدا (ص) فرمود: آن زن را برای من بیاورید. او را آوردند. پیامبر (ص) به او فرمود: چرا این کار را کردی؟ زن گفت: به من ظلم بزرگی کردی! پدر و عمو و برادر و شوهر و پسرم را کشتی! من هم این کار را کردم و گفتم اگر او پادشاه است، انتقامم را از او می گیرم و اگر همان طور که می گوید پیغمبر است و خدا به او وعده فتح مکه و پیروزی بر اهل آن را داده است، پس خدا او را از این غذا حفظ می کند و هرگز ضرری به او نمی رساند. پس رسول خدا (ص) فرمود: ای زن! راست گفتی. سپس رسول خدا (ص) فرمود: فلانی و فلانی را فرا خوانید و گروهی از بهترین اصحابش را که از جمله آنان سلمان و مقداد و عمار و صهیب و ابوذر و بلال و … که جمعاً ده نفر می شدند و علی بن ابی طالب (ع) نیز در میان آنان بود. پس پیامبر (ص) فرمود: بنشینید و دور این غذا حلقه بزنید. بعد رسول خدا (ص) دست مبارک را بر ذراع مسموم گذاشتند و بر آن دمیدند و فرمودند: «بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله الشافي، بسم الله الکافي، بسم الله المعافي، بسم الله الذي لا یضرُّ مع اسمه شیءٌ و لا داء فی الارض و لا في السَّماء و هو السَّمیع العلیم». سپس فرمودند: به نام خدا بخورید پس رسول خدا (ص) از آن تناول فرمود و ایشان هم خوردند تا سیر شدند و بعد آب نوشیدند. سپس امر فرمود که آن زن را حبس کنند.
وقتی روز دوم شد آن زن نزد رسول خدا (ص) آوردند و حضرت به او فرمود: آیا اینان در حضور تو از آن سم نخوردند؟ پس چگونه دیدی که خدا این شر را از پیامبرش و اصحاب او دفع کرد؟ آن زن گفت: ای رسول خدا! تا الآن در نبوت تو شک داشتم ولی اکنون یقین کردم که تو حتماً رسول خدایی، پس شهادت می دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد و این که تو عبد و رسول خدایی. و اسلام او نیکو شد.(27)
با دقت در این روایت، تناقضاتی که در روایات عامه وجود دارد بر طرف می شود و معلوم می شود تناول پیامبر (ص) از آن غذای مسموم بعد از آگاهی ایشان از مسموم بودن آن بوده است و دیگر جای اشکالی برای یهودیان باقی نمی ماند که رسالت و نبوت پیامبر اکرم (ص) را تکذیب نماید.
علاوه بر این، معلوم می شود سمی که سبب شهادت پیامبر (ص) شده، گوسفند بریان مسموم در خیبر نبوده است و چگونه ممکن است این سم بعد از چهار سال! در پیامبر اثر کرده باشد ولی در آن ده نفر دیگر که اهل خلاف هرگز نامی از آنها به میان نیاورده اند اثر نکرده باشد.
و اما آن چه سبب شهادت پیامبر (ص) شده است، در فصل های بعد به آن اشاره خواهد
فرم در حال بارگذاری ...
فصل سوم: نظر عامه در مورد کشته شدن پیامبر (ص) به سمّ خیبر
اکثر عامه و اهل خلاف بر آنند که شهادت پیامبر (ص) به واسطه سمّی بوده که زن یهودیه در جنگ خیبر به ایشان داده است.
بخاری از عایشه نقل کرده است که گفت: «رسول خدا (ص) در مرضی که با آن مرض از دنیا رفت می فرمود: ای عایشه! دائماً درد غذایی که در خیبر خوردم را احساس می کنم و حال وقت آن است که رگ قلبم از آن سمّ قطع شود».(12)
ولی این نظر به دلایل مختلفی مردود است:
نتیجه
روایاتی که از عامه در مورد مسموم شدن پیامبر (ص) در خیبر و شهادت ایشان به سبب همین سم رسیده است تناقضات فراوانی با یکدیگر دارند:
با تناقضاتی که در روایات عامه وجود دارد نمی توان این روایات را پذیرفت.و اما آن چه می تواند تناقض این روایات را بر طرف کند نظر اهل بیت (ع) در این باره است که حقیقت را آشکار و شبهه را بر طرف می نماید
فرم در حال بارگذاری ...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
حلول ماه ربیع الاول بر همگان مبارک
http://maedeh.kowsarblog.ir